قوانین از ابتدای بشریت، نانوشته هم که شده در جوامع ظهور کردند و قطعاً از دید هر انسانی لازم بودهاند، آداب و رسوم، عرف و همان قوانین مکتوب بر الواح، ممکن است از نظر جمعیتی خاص در جامعهای نیاز به اصلاح و تغییر داشته باشند که خب طرز فکرها، مواضع و یا حتی خرافات در ایجاد و دگرگون ساختن قوانین مؤثربوده. حال بیاییم وارد جامعه ی کوچکتر خودمان شویم؛ وجود ضوابط را برای دانشگاه ضروری بدانیم و ضوابطی در دانشگاه مستقر سازیم که مطابق اهداف یک فضای علمی باشد و همچنین بینظمیها را ازبین ببرد.
به این فکر کنید که باید برای جلوگیری از بروز حادثه ای و ایجاد بی نظمی در دانشگاه محدودیتی بگذارید برای نمونه درمورد گنجایش مجاز آسانسور هایی که توان جابهجایی آن ۶ نفر هست، آیا مجاز میدانید که به عنوان مثال ۸ نفر در لحظه از آسانسور استفاده کنند کمااینکه جابهجایی در طبقات بدون بروز نقص فنی یا هشداری انجام گیرد؟
من که نمیتوانم این هنجار شکنی را مجاز بدانم شما چطور؟
اکنون فضای یک کتابخانه را فرضکنید، آیا علاقۀ دو نفر در گپ و گفتوگوهای منجر به حواس پرتی دلیل خوبی است برای شکستن سکوت کتابخانۀ دانشگاه؟
شاید اگر بحث و گفتوگویمان تازه گرم شده باشد ما هم در این جایگاه سکوت را ترجیح ندهیم امّا از دور که به ماجرا نگاه کنیم متوجه این قضیه میشویم که در ضوابط و مقررات باید منافع و مصلحت جمع را دید.
در هیچ کجای دنیا دیگر پذیرفته نیست که یک نفر مقرراتی را وضع کند و همگان ملزم به رعایت آن باشند چرا که استبدادی واضح است و بدون هیچ اهرم فشاری، حاکم نمیشود پس از همین جهت است که قوانین به صورت جمعی و بر مبنای اعتقادات و مصلحت همگانی تصویب میشوند.
اینجاست که برای مقرر ساختن ضوابطی در دانشگاه باید به اجماع دانشگاه های جهان با توجه به اهدافشان نگاهی داشت و همچنین مهمتر از همه به جامعهی خودمان بنگریم که آیا ضوابط مقرر شده در دانشگاه میتواند برای آیندۀ شغلی و اجتماعی فرد، انضباطی را همراه با پیشرفت رقم بزند؟
فکر میکنید بهترین بستر رشد انضباط یا همان Discipline شخصیتی در کدام مقطع زندگی فرد باشد؟
اصلاً آیا رعایت انضباط فردی با وجود ضعف در نظم اجتماعی لازم است؟
بگذارید قبل از پاسخ به دو سؤال بالا در حول مقرراتِ دانشگاه های معتبر جهان، گذری داشتهباشیم :
در دانشگاه ویرجینیای جنوبی آمریکا (Southern Virginia University) از دانشجویان انتظار می رود تا در تمام اوقات به نوعی لباس بپوشند که نشان دهنده عزت نفس آنها و احترام به دانشگاه باشد. پوشیدن یک پیراهن دکمه دار که داخل شلوار است یا یک پلیور با شلوار راحتی مناسب الزامی است . پوشیدن جوراب به همراه کفش ضرورت دارد و گردنبند غیرمناسب مجاز نیست. این حق امور اداری است که تشخیص دهد که آیا لباس خاصی قابل قبول است یا خیر و دانشجویان را راجع به این تصمیم مطلع سازد.
در دانشگاه آکسفورد انگلیس ضوابط پوشش به گونه ای است که دانشجویان باید لباس مطلوب دانشگاه را بپوشند و از پوشیدن لباس های باز و بدن نما و مدلهای افراطی مو خودداری کنند. لباس زنان نباید پشتباز یا بدون آستین، تنگ و بالای زانو باشد. ضمناً بالا بردن خط ریش، گذاشتن ریش بزی و خالکوبی برای دانشجویان پسر غیر مجاز می باشد.
کالج برات (ترکیه) پوشش نباید باعث حواس پرتی اشخاص و مانع تمرکز آنها بشود. لباس ها نباید بیش از حد تنگ یا گشاد باشند، پوشیدن تی شرت، دامنهای تزیین شده با دکمه و هرگونه تزئین روی لباس مجاز نبوده و یقۀ پیراهن دانشجویان بایستی بسته و مرتب باشد. شایان ذکر است که خط ریش دانشجویان پسر نباید از میان گوش پائینتر بیاید و استفاده از هر گونه جواهرآلات به جز ساعت و یک جفت گوشواره (برای دختران)، مجاز نمیباشد.
در دانشگاه لایبرتی ( آمریکا) که عمدهترین هدف آن تعلیم دانشجویان به عنوان ” قهرمانان خدمتگزار عیسی مسیح ” است برای داشتن منش و رفتاری عیسی گونه، دانشگاه، معیارهایی برای پوشش در محیط دانشگاهی، مشخص و وضع نموده است. در این راستا پاکیزگی و آراستگی از اهمیت برخوردار بوده و از دانشجویان انتظار میرود در همه حال عفت را در پوشش خود مراعات کنند. شیوههای متفاوت پوشش و آرایش مو، که مرتبط با فرهنگهای متضاد هستند (بدان گونه که توسط کمیته پوشش مشخص میشود) قابل پذیرش نمیباشد. موها باید به گونهای کوتاه شوند که روی گوشها، یقه و ابروان را در هر وضعیتی نپوشاند. آرایش موی دم اسبی برای مردان غیر قابل قبول بوده و ریشها باید به طور مرتب کوتاه شده باشند.
در دانشگاه بریستول(انگلستان)، لباس باید حداقل بدن را از شانه تا زانو بپوشاند، عریان نمودن بخش بالای سینه ممنوع بوده و پوشیدن شلوارهای لی و شلوارک مجاز نیست. همچنین لباسها نباید حاوی علائم، نشانها و تصاویر برجسته باشند.
در دانشگاه تگزاس (آمریکا)، پوشیدن لباسهای بدننما مجاز نبوده و آرایشهای غلیظ و غیرمتعارف ممنوع است. موها باید تمیز، مرتب و به رنگ طبیعی باشند، موهای بلند باید در پشت سر جمع شده و پوشانده شوند.شلوار نباید تنگ و چسبان باشد؛ پوشیدن شلوار کتان از هر رنگ، شلوار کشی و ورزشی، جوراب شلواری، لباس زیر و عرقگیر، مجاز نمیباشد.
همانطور که تاکنون متوجه شدید باید اذعان نمود که پوشش مناسب با شئونات دانشجویی در تمامی دانشگاههای جهان مورد توجه مسئولین دانشگاه ها بوده و به عبارت دیگر دانشگاه دارای دو کارکرد تربیت و تعلیم میباشد که به مصداق “و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه” وظیفه تربیتی آن بر جزء تعلیمی آن تقدم دارد.
چنانکه در ضوابط دانشگاه مدیریتی Maharishi هدف، آن است که دانشجویان به شکل مدیران ارشد لباس بپوشند به طوری که دامن و یا پیراهن های زنانه باید حداقل به زانو یا زیر زانو برسد و به حد کافی بلند باشند. لباسهای بندی کوتاه و نیز پیراهنهای رکابی مناسب نیستند و موی دانشجو باید دارای یک رنگ طبیعی و متعارف باشد، پوشیدن لباسهای لی، شلوارک و پیراهنهای بدون آستین مجاز نیست.
در کل این مقررات و ضوابطِ دانشگاه ها تحت عناوین student handbook و یا student dress code مطرح میشود.
وقتشه برگردیم به پُرسشمون؛ از من اگر بپرسید انسانها رعایت نظم و قانون پذیری را در چه برههای به خوبی فرامیگیرند؟
جواب میدهم در اوقاتی که حرفۀ مربوطه را میآموزند، چرا که آمیخته به رشتۀ تحصیلی خود، یعنی همان زمینهای که قرار است عمری برای آن وقت بگذارند، عادتاً یاد میگیرند؛ فرض کنید در کلاسهای آموزش راهنمایی و رانندگی شرکت کردید و در حین آموزش برای هر گردش مجبورید راهنما بزنید در پایانِ دوره و گذراندن ۱۲ جلسه، بعد از أخذ گواهینامه بصورت ناخودآگاه برای گردشهایی راهنما میزنید. اینجاست که اهمیت تربیت و انضباطِ همراه با دورۀ آموزشی را درک میکنیم جدا از اینکه ضمانت اجراهایی برای بعد از یادگیریِ حرفه هم لازم است که کوتاهی در آن اینجور عادتها را ناقص میکند.
همگان درحال خطا کردن هستند؛ پس ما هم خطاکنیم؟!
این سؤال را از هر بزرگی بپرسید قطعاً خطای فردی ما را قبول نمیکند.
امّا در مورد انضباط، افراد اکثراً نظمپذیر هستند ولی عموماً قانونپذیر نیستند. همۀ ما نظم را لازم میدانیم ولی از منظر اشخاصِ مبتلا به درصدی NPD و خودمحور بین، نظم طوری ترسیم شده که به نفع خودشان باشد. در دستهای دیگر مخالفانِ عملی یا فقط لفظیِ ضوابط را میبینیم که احتمالاً هنوز دلیل منطقی برای احترام به این قوانین و مقررات را نیافتند و یا حتی به دنبال پاسخی برای چرایی این نحو از انضباط نبودند و اصلاً برایشان آن دو دو تا چهارتای مهندس طراح آسانسور مِلاک نبوده.
اگر جزء به جزء ، دلیل ضوابطی که ملزم به رعایت آن هستیم را امروز بدانیم فردا روزی لااقل به رفتار خودمان باور داریم و دگر روزی در جامعهی بزرگتر ترویج دهندۀ آن هستیم.
اکنون از غرب درمورد اینگونه ضوابط در دانشگاههایشان بپرسید، دلیل محدود ساختن دانشجویان را خود بسنجید و تاریخ این تمدّن را ورق زنید تا آداب و رسوم خوبمان را بازیابیم و رسوم غلط را کنار زنیم.
منشأ همهی این پذیرشها و استدلالها، عقل است؛ که موهبتِ عقل بالاترین موهبتی است که خداوند به انسان ارزانی داشته و انسان باید آن را به کار گیرد.
آنچه مانع بکارگیری عقل است، شهوت و غضب میباشد و خداوند در قرآن بر بکارگیری عقل تأکید فراوان دارد به طوری که دائماً از انسان سؤال میکند؛ «أفَلا تَعقِلُونَ؟! …» پس شهوت که به وسط میآید عقلانیت کنار میرود و آنجا که عقلانیتِ محض انتظار است جَوِ شهوت به هیچ وجه پذیرفته نیست.